Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


من تو خدا هر سه

تقدیم به همسر عزیزم که تک درخت عشق منه

در دل من کسی است
که تا درخشش آخرین ستاره
تا پژمردن آخرین گل و فرو افتادن آخرین برگ دوستش دارم

قلب 

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

زندگی باید کرد !
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد !
گاه با سایه ابری  سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم ............
روزگارت آرام ........

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد , یک نفر هست که اینجا
بین آدمهایی که همه سرد و غریبند باتو
تک و تنها به تو می اندیشد
و ... دلش از دوری تو دلگیر است...
مهربانم ای خوب!
یاد قلبت باشد,یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته بر در مانده
و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند, هر کجایی هستی , به سلامت باشی
و دلت همواره , مهو شادی و تبسم باشد...
مهربانم ای خوب!
یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را
همه ی هستی و رویایش را, به شکوفایی احساس تو پیوند زده
و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد...
مهربانم ای خوب!
یک نفر هست که با تو تک و تنها , با تو
پر اندیشه و شعر است و شعور!
پر احساس و خیال است و سرور!
مهربانم ! این بار , یاد قلبت باشد
یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است
و به یادت هر صبح , گونه سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو
با دلی سبز و پر از آرامش , راهی خانه خورشید شوی
و پر از عاطفه و عشق و امید به شب معجزه و آبی فردا برسی

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

چه وقت‌هایی که بد می‌شی چه وقت‌هایی که آشوبی
تمام درد من اینجاست تو هر کاری کنی خوبی
من از تو از خودم از باد از این احساس ترسیدم
تو باید جای من باشی ببینی در تو چی دیدم
تو باید جای من باشی بفهمی من چرا تنهام
بفهمی چی بهت میگم ببینی از تو چی می‌خوام

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

هنوز عادت به تنهایی ندارم
باید هرجوریه طاقت بیارم
اسیرم بین عشق و بی خیالی
چه دنیای غریبی بی تو دارم
!میترسم توی تنهایی بمیرم
کمک کن تا دوباره جون بگیرم
یه وقتایی به من نزدیک تر شو
دارم حس میکنم از دست میرم
نمی ترسی ببینی ، برای دیدن تو
یه روز از درد دلتنگی بمیرم
تو که باشی کنارم ،میخوام دنیا نباشه
تو دستای تو آرامش بگیرم
بگو سهم من از تو ،چی بوده غیر از این تب
کی رو دارم به جز تنهایی امشب
میخوام امشب بیفته ،به پای تو غرورم
نمی تونم ببینم از تو دورم
دارم تاوان دلتنگی مو میدم
کنار تو به آرامش رسیدم

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

همین خوبه که عطر تو، هنوز می پیچه تو دنیام

همین خوبه که تو هستی تو این لحظه که من تنهام

مثل رویاس که دستاتو هنوز میشه نوازش کرد

که میشه توی این بن بست دوباره با تو سازش کرد

برام عادت شده اینکه توباشی توی هر لحظه ام

به این احساس رویایی همیشه عشق می ورزم

هنوزم توی تنهایی واسه عشق تو میمیرم

تو وقتایی که دلتنگی منم بدجور دلگیرم

برام بسه که میتونم دوباره پیش تو باشم

همون لحظه که گم میشم تو آغوش تو پیداشم

برام عادت شده اینکه توباشی توی هر لحظه ام

به این احساس رویایی همیشه عشق می ورزم..

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

درود بر اصغر فرهادی و جداییش

قلب

به احترام آنها 10 ثانیه قیام کنید

 

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

سلام

امتحانا دانشگام شرو شد

ی ده دوازده روزی شرمندتونم

بد زود میام

مینویسم

نه ک خیلی مشتاقید

برا همین گفتم

فعلاَ

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

 
شیشه ی پنجره را بَاران شست.

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

پر مرغان نگاهم را شست

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |

چشمان ِ تو گل ِ آفتابگردانند

به هر کجا که نگاه کنی ،

خدا آنجاست ...

 

 

 

صدای پای تو که می روی

صدای پای مرگ که می آید . . . .

دیگر چیزی را نمی شنوم !

 

 

از: حسین پناهی

+نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:39توسط احسان بی غم | |



زندگی باید کرد !
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد !
گاه با سایه ابری  سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم ............
روزگارت آرام ........

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

در دل من کسی است
که تا درخشش آخرین ستاره
تا پژمردن آخرین گل و فرو افتادن آخرین برگ دوستش دارم

قلب 

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

زندگی باید کرد !
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد !
گاه با سایه ابری  سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم ............
روزگارت آرام ........

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد , یک نفر هست که اینجا
بین آدمهایی که همه سرد و غریبند باتو
تک و تنها به تو می اندیشد
و ... دلش از دوری تو دلگیر است...
مهربانم ای خوب!
یاد قلبت باشد,یک نفر هست که چشمش به رهت دوخته بر در مانده
و شب و روز دعایش این است زیر این سقف بلند, هر کجایی هستی , به سلامت باشی
و دلت همواره , مهو شادی و تبسم باشد...
مهربانم ای خوب!
یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را
همه ی هستی و رویایش را, به شکوفایی احساس تو پیوند زده
و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد...
مهربانم ای خوب!
یک نفر هست که با تو تک و تنها , با تو
پر اندیشه و شعر است و شعور!
پر احساس و خیال است و سرور!
مهربانم ! این بار , یاد قلبت باشد
یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است
و به یادت هر صبح , گونه سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو
با دلی سبز و پر از آرامش , راهی خانه خورشید شوی
و پر از عاطفه و عشق و امید به شب معجزه و آبی فردا برسی

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

چه وقت‌هایی که بد می‌شی چه وقت‌هایی که آشوبی
تمام درد من اینجاست تو هر کاری کنی خوبی
من از تو از خودم از باد از این احساس ترسیدم
تو باید جای من باشی ببینی در تو چی دیدم
تو باید جای من باشی بفهمی من چرا تنهام
بفهمی چی بهت میگم ببینی از تو چی می‌خوام

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

هنوز عادت به تنهایی ندارم
باید هرجوریه طاقت بیارم
اسیرم بین عشق و بی خیالی
چه دنیای غریبی بی تو دارم
!میترسم توی تنهایی بمیرم
کمک کن تا دوباره جون بگیرم
یه وقتایی به من نزدیک تر شو
دارم حس میکنم از دست میرم
نمی ترسی ببینی ، برای دیدن تو
یه روز از درد دلتنگی بمیرم
تو که باشی کنارم ،میخوام دنیا نباشه
تو دستای تو آرامش بگیرم
بگو سهم من از تو ،چی بوده غیر از این تب
کی رو دارم به جز تنهایی امشب
میخوام امشب بیفته ،به پای تو غرورم
نمی تونم ببینم از تو دورم
دارم تاوان دلتنگی مو میدم
کنار تو به آرامش رسیدم

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

همین خوبه که عطر تو، هنوز می پیچه تو دنیام

همین خوبه که تو هستی تو این لحظه که من تنهام

مثل رویاس که دستاتو هنوز میشه نوازش کرد

که میشه توی این بن بست دوباره با تو سازش کرد

برام عادت شده اینکه توباشی توی هر لحظه ام

به این احساس رویایی همیشه عشق می ورزم

هنوزم توی تنهایی واسه عشق تو میمیرم

تو وقتایی که دلتنگی منم بدجور دلگیرم

برام بسه که میتونم دوباره پیش تو باشم

همون لحظه که گم میشم تو آغوش تو پیداشم

برام عادت شده اینکه توباشی توی هر لحظه ام

به این احساس رویایی همیشه عشق می ورزم..

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

درود بر اصغر فرهادی و جداییش

قلب

به احترام آنها 10 ثانیه قیام کنید

 

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

سلام

امتحانا دانشگام شرو شد

ی ده دوازده روزی شرمندتونم

بد زود میام

مینویسم

نه ک خیلی مشتاقید

برا همین گفتم

فعلاَ

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |

 
شیشه ی پنجره را بَاران شست.

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

پر مرغان نگاهم را شست

+نوشته شده در سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:50توسط احسان بی غم | |